پسته از دیرباز در خاورمیانه و ایران کشت میشده، این دانه مصرف خوراکی داشته و بسیار مورد توجه بوده است. در متون مختلف از جمله خاطرات و سفرنامهها نیز از پسته یاد میشود. سفرنامهنویسان در گزارشهای خود به رویش درخت پسته در گسترهی جغرافیایی ایران و پرورش گونههای مختلف پسته در باغهای شهرها و نواحی پستهخیز ایران اشاره کردهاند. در این مطلب نوشتههایی را با هم مرور میکنیم که در آنها از پسته سخن به میان آمده است.
«نهم ربیع الاول از رقه برفتیم و دوازدهم ماه به شهر تون رسیدیم. میان رقه و تون بیست فرسنگ است، شهر تون شهر بزرگ بوده است اما در آن وقت که من دیدم اغلب خراب بود و بر صحرایی نهاده است و آب روان و کاریز دارد و بر جانب شرقی باغ های بسیار بود و حصاری محکم داشت. گفتند در این شهر چهارصد کارگاه بوده است که زیلو بافتندی و در شهر درخت پسته بسیار بود در سرایها و مردم بلخ و تخارستان پندارند که پسته جز بر کوه نروید و نباشد. »
این نوشته مربوط به بخشی از سفرنامهی ناصر خسروست. شهر تاریخی تون، از شهرهای بزرگ سرزمین خراسان محسوب میشده که دارای پنج دروازه بوده و به عنوان یکی از بزرگترین شهرهای حکومتی نقش مهمی در اقتصاد منطقه داشته است. شهر تاریخی تون در جنوب غربی شهر فردوس امروزی قرار گرفته است.
حاج سیاح محلاتی، در سال ۱۲۹۶، با صراحت از پسته و انگور قزوین و تلویحاً از تلخ کامیهای قزوینیان در روزگاران اختناق و استبداد سخن گفته است «انگور و پستهی قزوین معروف است و پستهی قزوین ممتاز است. در قزوین لب خندان ندیدم: چنان که گفتهاند: «عجب از پسته که میخندد و در قزوین است.»
سفرنامه نویسان خارجی نیز از درختان و باغهای پسته در ایران یاد میکنند. برای مثال فلاندن و شاردن از حاصلخیزی زمین قزوین و فراوانی پستهی آن سخن گفتهاند. پیترو دلاواله در مشاهدات خود در ایران، از پسته بهعنوان یکی از چاشنیهای همراه با برنج یاد میکند. تاورنیه نیز در سفر خود، از ارمنیان اصفهان یاد میکند که در ایام ممنوعه که اجازهی خوردن گوشت و روغن نداشتند، پسته را میکوبیدند و روغنِ به دست آمده را با غذای خود مخلوط میکردند و در گزارش سایکس از سفر به ایران در دوری قاجار، پسته یکی از میوههای خشک است که در میهمانیها بر سفرهی ایرانیها وجود داشته است. ظاهراً در دورهی قاجار پسته همواره بر سر سفرهی اعیان و شاهان وجود داشته است مانند ماستپسته که ازجمله ماستهای مطبوعی بوده است که برای ناصرالدین شاه تدارک میدیدهاند.
شاردن نیز از نوعی پستهی نامرغوب و ریز که ظاهراً همان بنه است، یاد میکند که ایرانیان آن را نمکسود کرده میخوردند. شاردن اشاره میکند درتمام اغذیهی عصرانه، مخصوصاً در جاهایی که شراب باشد، پسته موجود است. بروگش نیز اشارهای به عادت ایرانیان در زمان قاجار دارد و نوشته است: «پستهی بو داده را بهعنوان مزه پس از نوشیدن هر پیاله مشروب به دهان میگذارند».
منابع:
سایت مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی